Del Asireh
Faramarz Aslani
3:08گذشته، یه زخم پیر و کهنه است خوب نمیشه تو ابرها، یه ابر گریه سازه دور نمیشه یه مرغ جلده که هیچوقت نمیره یه دشت خشک که با اشک جون میگیره یه زنجیره یه بنده، یه دیوار بلنده گذشته جنس کوهه، مثل سنگه چه سخته، چه سخته گذشتن از تو دیوار گذشته یه خوابه، رسیدن به فردایی که پشت اون نشسته گذشته، تو فریاد تموم گریه هامی یه عمره، تو بیداری تلخ قصه هامی تو شب هامو به بیزاری کشوندی تو خورشید یه بی خوابو سوزوندی تو آزاری تو دردی، یه دیواره بلندی گذشته، جنس کوهی مثل سنگی چی میشد، چی میشد تموم لحظه های من که میرن بمیرن، بمیرن که امروز منو از من نگیرن که امروز منو از من نگیرن که امروز منو از من نگیرن