Ye Dafe Dige Mikham
Amir Tataloo
5:42درسته ، مرگ پایانِ ماجرا نیست ! درسته ! زندگی جریان داره چون انرژی از بین نمیره فقط از حالتی به حالتِ دیگه تبدیل میشه ! خب این و همه میدونَن ! چیزی که باید بهش توجه بشه رو میگم حالا در ادامه ... من و از ریشه بُریدن تازه قبلش ، همه میوه هام و چیدن عه ، همه ی برگا که ریختن همه شاخه هام و کَندن همه این حالم و دیدن عه ، من سقوط کردم و ... همه سکوت کردن ! من چه سوخت قلبم و همه چه سود کردن من شدم تاریکیه ، همه شدن نور این وسط همه شدن تبر همه زخم دارن رو این جسد همه یه جور سهم دارن از این بَدَن محوِ آسمون شدم که من و زمین زدن عه ، من میخواستم که اصلاً نه به اهلِ این زمین نگم ! شاید واسه همین ، بَدَم ! من شدم خونه ی امن من شدم خون تو رگت ، همه رسوب کردن من شدم بد دادنه ، همه که خوب کردن ! پس چه زود رفتن همینه خونه قلبم ، همینه کوهِ دردم ! من شدم خونهی امن من شدم خون تو رگت ، همه رسوب کردن من شدم بد دادنه ، همه که خوب کردن ! پس چه زود رفتن همینه خونه قلبم ، همینه کوهِ دردم ! چیزی که باید بهش توجه بشه ، اینه که انرژی وقتی به یه حالتِ دیگه تبدیل میشه ، دیگه اون حالتِ قبلی نیست ! یعنی وقتی یکی میمیره ، دیگه اون آدمِ قبلی نیست ! در هر صورت باید بتونی با قبلیه خدافظی کنی ! وگرنه جدیده نیست ! عجب ! این بَده ! حالا ، مثال بزنم ؟! اممم مثلاً من درخت باشم ، دیگه دونه نیستم ، باید با دونه بودن خدافظی کنم ! خونه باشم ، دیگه درخت نیستم و باید دیر یا زود با ریشه و برگ خدافظی کنم ! پس از وقتی لونه شدن شروع میشه ، درخت بودن تموم میشه ! بهت گفتم بِری میمیرم و با اولین پرواز رفتی ! من از اول شروعِت میکنم هر دفعه تو هر بار سختی ! (هر بار سختی) تو میدونستی همه چیزمی ، هر کی بخواد نباشه تو هستی ! تو چِشمت و به رو این همه علاقه بگو صد بار چطور بَستی !؟ اصلا انگار ، من شدم خونه ی امن ! من شدم خون تو رگت ، همه رسوب کردن من شدم بد دادنه ، همه که خوب کردن ! پس چه زود رفتن همینه خونه قلبم ، همینه کوهِ دردم ! من شدم خونهی امن من شدم خون تو رگت ، همه رسوب کردن من شدم بد دادنه ، همه که خوب کردن ! پس چه زود رفتن همینه خونه قلبم ، همینه کوهِ دردم ! رفتنی باید بره ؛ با موندنش فقط نگرانی درست میکنه ! چیزی که نگرانت کنه ، کنترلت میکنه و اگه کنترل بشی حتماً سرعتِت پایین میاد ؛ حتماً عقب میمونی ! اگه عقب بمونی ، حتماً حذف میشی ! (حتماً حذف میشی) نگرانِ توام هر ثانیه نگرانی داره هِی منو اَ تو میخوره ، خوب نی برام تا میگم این آخرشه این زمینِ لعنتی بدترش و رو میکنه ، زودی الان عه ، منم صبرم یه اندازه ای داره ! منم نصفه و نیمه آدمَم ! منم خارکصه بازی و بلدم ! منم مثلِ تو فیلمِ عالمَم ! آره انگار ... من شدم خونه ی امن من شدم خون تو رگت ، همه رسوب کردن من شدم بد دادنه ، همه که خوب کردن ! پس چه زود رفتن همینه خونه قلبم ، همینه کوهِ دردم ! من شدم خونهی امن من شدم خون تو رگت ، همه رسوب کردن من شدم بد دادنه ، همه که خوب کردن ! پس چه زود رفتن همینه خونه قلبم ، همینه کوهِ دردم ! من شدم بد دادنه همه که خوب کردن پس چه زود رفتن همینه خونه قلبم همینه کوهِ دردم یک یک دو دو ، هشت !