Shab
Arman Garshasbi
4:12یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم از صبر ویرانم، ولی چشم انتظارت نیستم شب زنده داری میکنی، تا صبح زاری میکنی تو بی قراری میکنی، من بی قرارت نیستم پاییز تو سر میرسد، قدری زمستانی و بعد گل می دهی، نو می شوی، من در بهارت نیستم من در بهارت نیستم، نیستم شب زنده داری میکنی، تا صبح زاری میکنی تو بی قراری میکنی من بی قرارت نیستم اصلا منی در کار نیست، امنم، حصارت نیستم من بی قرارت نیستم من بی قرارت نیستم من بی قرارت نیستم من بی قرارت نیستم