Cheshme Man
Dariush
4:58در شبی غمگین تر از من قصه رفتن سرودی تا که چشمم را گشودم از کنارم رفته بودی تا که چشمم را گشودم از کنارم رفته بودی ای دریغا دل سپردن به عشق تو بیهوده بود وعده ها و خنده های تو به نیرنگ آلوده بود ای ز خاطر برده عشق آتشینم رفتی اما من فراموشت نکردم چلچراغ روشن بیگانه بودی سوختم و بیهوده خاموشت نکردم رفتی اما قلب من راضی نشد بر تو و بر عشق خود نفرین کند بی تو شاید بعد از این افسانه ها ترک عشق و این غم دیرین کند ای دریغا دل سپردن به عشق تو بیهوده بود وعده ها و خنده های تو به نیرنگ آلوده بود ای ز خاطر برده عشق آتشینم رفتی اما من فراموشت نکردم چلچراغ روشن بیگانه بودی سوختم و بیهوده خاموشت نکردم رفتی اما قلب من راضی نشد بر تو و بر عشق خود نفرین کند بی تو شاید بعد از این افسانه ها ترک عشق و این غم دیرین کند