Pol
Ebi
5:55تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته نبودنت فاجعه بودنت امنیته تو از کدوم سرزمین تو از کدوم هوایی که از قبیله من یه آسمون جدایی اهل هرجا که باشی قاصد شکفتنی توی بهت و دغدغه ناجی قلب منی پاکی آبی یا ابر نه خدا یا شبنمی قد آغوش منی نه زیادی نه کمی منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن منو با خودت ببر من به رفتن قانعم خواستنی هر چی که هست تو بخوایی من قانعم ای بوی تو گرفته تن پوش کهنه من چه خوبه با تو رفتن رفتن همیشه رفتن چه خوبه مثل سایه همسفر تو بودن همقدم جاده ها تن به سفر سپردن چی می شد شعر سفر بیت آخرین نداشت عمر پوچ من و تو دم واپسین نداشت آخر شعر سفر آخر عمر منه لحظه مردن من لحظه رسیدنه منو با خودت ببر ای تو تکیه گاه من خوبه مثل تن تو با تو همسفر شدن من به رفتن قانعم خواستنی هر چی که هست تو بخوایی من قانعم منو با خودت ببر منو با خودت ببر