Haji 3 Hamoomi
Faramarz Assef
5:32(ای مسافر تو قصه گو باش) (چون رسیدی به خانه من) (شاهد بی قراریم باش) (بگو از انتظار من) ای مسافر تو قصه گو باش چون رسیدی به خانه من این طلسم سکوتو بشکن با سلام و دعای من بگو از این غریب تنها به همیشه عزیزترینم بگو تنها تویی نشانم ای تو نور خدای من (ای تو نور خدای من) (ای تو نور خدای من) ای مسافر قصه گو باش بگو از انتظار من گل نشوندم به شوره زاران سیل اشکم گواه من بگو از آرزوی دیدار تو به اون نازنین ترینم اوج فریاد آخرینم این تو و این صدای من این تو و انتظار من (چه بیداد چه بیداد) از تو اشاره ای از من دوان شدن آنچه میل توست از من همان شدن بی ستاره ام هفت آسمان تویی آن بی نشان منم نام و نشان تویی شیشه عمر من حالا به دست توست نشکن شکسته را این ناز شصت توست (ای مسافر تو قصه گو باش) (چون رسیدی به خانه من) (شاهد بی قراریم باش) (بگو از انتظار من) چون رسیدی بگو که اینجا من به یاد تو زنده هستم آرزوی دیدنت را می پرستم می پرستم ای همیشه قبله من، من به سوی تو رهسپارم من نماز آخرم را در حریم تو می گذارم تو ای صبا مرا همراه خود ببر شاید که قصه ام آنجا رسد به سر وانگه که جام من شد سوی به آسمان در جمع عاشقان این قصه را بخوان (بگو قلندری عشقو به جان خرید) (با ذکر یا علی دست از جهان کشید) از تو اشاره ای از من دوان شدن آنچه میل توست از من همان شدن بی ستاره ام هفت آسمان تویی آن بی نشان منم نام و نشان تویی (شیشه ی عمر من حالا به دست توست) (نشکن شکسته را این ناز شست توست) (جانم به دست توست) (بود و نبود من حالا به دست توست) (نشکن شکسته را این ناز شست توست) (بود و نبود من حالا به دست توست) (نشکن شکسته را این ناز شست توست)