Sepideh
Farshid Amin
4:03قصه حال من و تو، از سرم جدا نمی شه ای که از ماه می گریزی، اما با منی همیشه من یه روز مثل تو بودم، دل سنگ و روح بیمار حالا که غصه نداری، برو از دم دل یار برو که خصلت بارون، با چه سرسختی شکستی ای که نه کفر و حرومی، ای که نه خداپرستی منو با پای برهنه، با تنی تشنه و بی تاب لب اون چشمه گذاشتی، که به هیچ کس آب نمی داد اما با این همه ظلمت، حتی با این همه کینه ات حاضرم بمیرم ای دل، گریه تو رو نبینم ای که از عاطفه دوری، من به دام تو گرفتار من اگه ناجی قلبم، تویی خنجر به دل یار برو که وسط بارون، چه به باد دادی و رفتی تو که از همه بریدی، تو که از خدا گذشتی اما با این همه حرف ها، من همینم که همینم الهی بمیرم ای دل، گریه تو رو نبینم قصه حال من و تو، از سرم بیرون نمی ره کاشکی از تو می گذشتم، دیگه اما خیلی دیره قصه کفتر عاشق، مست عطر نفس تو چه به یک نگاه خالی، پَر زدم تو قفس تو من چه ساده، ساده دل، محو دنیای تو بودم تو سکوت خلوت من، خودمو گم کرده بودم اگه امروز می بینی، که گرفتار زمینم بغض نکن که نمی تونم، گریه تو رو ببینم