Naz Nakon
Kouros
5:28حس خوب با تو بودن دیگه با من آشنا نیست شعر خوب از تو گفتن دیگه سوغاتی من نیست من همونم که یه روزی واسه چشمات خونه ساختم واسه بوسیدن دستات همه زندگیمو باختم توی رودخونه قلبت قایق من رفتنی بود من از اول می دونستم قایقم شکستنی بود توی رودخونه قلبت قایق من رفتنی بود من از اول می دونستم قایقم شکستنی بود واسه قلب صد تا عاشق، زیر پنجره ت می خوندم توی هر شهری که بودی من مسافرت می موندم اگه بارونی نباشه واسه ریشه درختم تو نیاز تو می موندم تا بباری روی بختم توی رودخونه قلبت قایق من رفتنی بود من از اول می دونستم قایقم شکستنی بود توی رودخونه قلبت قایق من رفتنی بود من از اول می دونستم قایقم شکستنی بود قامت خوب و قشنگت شده درمون تن من سفرت بی انتها بود واسه قصه شب من چیز تازه ای ندارم که به پای تو بریزم دست خوب مهربونی یاورت باشه عزیزم