Faghat Yekbar
Martik
6:35بی تابم برای تکرار لحظه های تو بیدار دوباره حس کردن هوای تو بارون ترانه سیل غزل پر نمی کنه جای تو حرف من نداره زیبایی معنای تو تا پرده گریه وقتی صدامو می بری آبی می شه قلبم این ابری خاکستری ای اوج تخیل لحظه،گل در شب غزلسرایی با تو من رسیدم به لمس روشنایی دریایی تو دریا ژرف و گیرا بینهایت و انتها من دل غرقهی تو بی ساحل بی رهایی پیدا شد ستاره از پشت سایه های شب در قلب من ای وای احساس تو زیبا است عجب با تو پر شدم من از طروات،از هوای دلدادگی همرنگ خود تو بی رنگ شدم از سادگی تیره بود و تاریک تمام لحظه های من تا روزی که تابید ماه تو در رویای من ای اوج تخیل لحظه گل شب غزلسرایی با تو من رسیدم به لمس روشنایی دریایی تو دریا ژرف و گیرا بینهایت و انتها من دل غرقهی تو بی ساحل بی رهایی ای اوج تخیل لحظه گل شب غزلسرایی با تو من رسیدم به لمس روشنایی دریایی تو دریا ژرف و گیرا بینهایت و انتها من دل غرقهی تو بی ساحل بی رهایی