Zan
Viguen
4:10برم قربون اون، پروردگاری که عاشق کرده ما را از قراری بیا عاشق بیا، دنیا بسازیم بیا اون با وفا چون ما بسازیم تو خورشید و دیار و چشمه ها رو منم اون کوله بار قصه ها رو همه اش از تو، نگاهش از تو خوبه هلال روی ماهش از تو خوبه هلال روی ماهش از تو خوبه دلش با تو وفاش با تو، مرام با خداش با تو محبت کردنش با من، به خاک افتادنش با من چراغش را تو روشن کن، لباسش را تو بر تن کن اذون مغربش با من، طلوع مشرقش با من برم قربون اون، پروردگاری که عاشق کرده ما را از قراری بیا عاشق بیا، دنیا بسازیم بیا اون با وفا چون ما بسازیم یکی بود و نبود قصه هاش با من دل تنگ غروب و غصه هاش با من طلا و خوشه های گندمش با تو خداوندا رضای مردمش با تو یکی بود و نبود قصه هاش با من دل تنگ غروب و غصه هاش با من طلا و خوشه های گندمش با تو خداوندا رضای مردمش با تو دلش با تو وفاش با تو، مرام با خداش با تو محبت کردنش با من، به خاک افتادنش با من چراغش را تو روشن کن، لباسش را تو بر تن کن اذون مغربش با من، طلوع مشرقش با من برم قربون اون، پروردگاری که عاشق کرده ما را از قراری بیا عاشق بیا، دنیا بسازیم بیا اون با وفا چون ما بسازیم