Zendegi Do Roozeh
Morteza
4:11می ترسم ، می ترسم از بی تو جون سپردن می ترسم ، می ترسم از لحظه لحظه مردن تو تکیه گاه بودن برای عاشق هایی حدیث سبز عشق رو آغاز و انتهایی صدای تو ، معراج پرنده های عشقه اینک شکست من نیست ، صدا صدای عشقه می ترسم ، می ترسم از بی تو جون سپردن می ترسم ، می ترسم از لحظه لحظه مردن سفر گریز من بود ، از عشق دل بریدم از تو فرار کردم اما به تو رسیدم نجات من از تو بود ، وقتی تو شب شکستم وقتی که مومنانه ، به سوگ خود نشستم دلدادگیم رو ببر ، پایان غربتم باش آغاز من از تو بود ، فکر نهایتم باش می ترسم ، می ترسم از بی تو جون سپردن می ترسم ، می ترسم از لحظه لحظه مردن من رو ببر به فصل عریانی یک آواز پرنده های شعر رو ببر به جشن پرواز زمین خسته ، فکر پناه عاشق ها نیست به فکر هجرت من ، فکر زوال ما نیست ای ناجی همیشه ، تو تکیه گاه من باش با رختی از ستاره ، چراغ راه من باش می ترسم ، می ترسم از بی تو جون سپردن می ترسم ، می ترسم از لحظه لحظه مردن می ترسم ، می ترسم از بی تو جون سپردن می ترسم ، می ترسم از لحظه لحظه مردن می ترسم ، می ترسم از بی تو جون سپردن می ترسم ، می ترسم از لحظه لحظه مردن