Deltang
Alireza Assar
3:58وقتی که خوابی نیمه شب، تو را نگاه میکنم زیبایی ات را با بهار، گاه اشتباه میکنم از شرم سر انگشت من، پیشانیات تر میشود عطر تنت میپیچد و دنیا معطر میشود گیسوت تابی میخورد، میلغزد از بازوی تو از شانه جاری می شود، چون آبشاری موی تو چون برگ گل در بسترم، می گسترانی بوی خود من را نوازش میکنی، بر مهربان زانوی خود آسیمه می خیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر ای عشق من بی من کجا، تنها نرو من را ببر من بی تو می میرم نرو، من بی تو میمیرم بمان با من بمان زین پس دگر، هر چه تو می گویی همان در خواب آخر عشق من، در برگ گل پیچیدمت میخوابم ای زیباترین، در خواب شاید دیدمت آسیمه می خیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر ای عشق من بی من کجا، تنها نرو من را ببر من بی تو میمیرم نرو، من بی تو میمیرم بمان با من بمان زین پس دگر، هر چه تو میگویی همان در خواب آخر عشق من، در برگ گل پیچیدمت میخوابم ای زیباترین، در خواب شاید دیدمت