Awate Mexmeliyekan
Homer Dizeyee
3:53مرا ببوس مرا ببوس برای آخرین بار تو را خدانگهدار که میروم به سوی سرنوشت بهار ما گذشته گذشته ها گذشته منم به جستجوی سرنوشت در میان طوفان هم پیمان با قایقران ها گذشته از جان باید بگذشت از طوفان ها به نیمه شب ها دارم با یارم پیمان ها که برفروزم آتش ها در کوهستانها، آه شب سیاه سفر کنم ز تیره راه گذر کنم نگه کن ای گلِ من سرشک غم به دامن برای من میفکن دختر زیبا، امشب بر تو مهمانم در پیش تو می مانم تا لب بگذاری بر لب من دخترِ زیبا، از برق نگاه تو اشک بی گناه تو روشن سازد یک امشب من ستاره مُرد سپیده دم چو یک سرشک ماتم نهاده دیده بر هم میان پرنیان غنوده بود به آخرین نگاهش نگاه بی گناهش سرود واپسین سروده بود خیز که من از این پس، دل در راهی دیگر دارم به راه دیگر، شوری دیگر در سر دارم ز صبح روشن، باید اکنون دل بردارم که عهد خونین، با صبحی روشن تر دارم، آه به روی او نگاه من نگاه او به راه من فرشتگان زیبا به ماتم گل ما در آسمان هم آوا دختر زیبا، چشمان سیه بگشا با روی بهشت آسا بنگر رخسارم یک بار دیگر